بسم الله الرحمن الرحیم
امروز، به مناسبت عید سعید فطر که خداوند برهمۀ ما مبارکش گرداند، در منزل یکی از دوستان، با برخی دوستان و آشنایان، اجتماعی اتفاق افتاد. در این اجتماع میمون، از هر دری سخنی به میان آمد. از این میان، دوستی که از ایشان، به نام آقای (ف)، نام میبرم، مسائلی را مطرح کردند که ما در مورد آنها سخنانی داشتیم. به ایشان، قول دادیم که سخنان خویش را تا شب، در دسترس ایشان قرار دهیم.
در مسیر بازگشت از این مجلس، به مسائلی که ایشان، فرمودهبودند، اندیشیدم. این مسائل، به دو دسته، قابل تقسیم بودند: یک دسته، به أصول بر میگشتند و دستۀ دیگر، به فروع.
دستهای که به أصول بر میگشتند، باز خود به دو دسته قابل تقسیم بودند که یکی، به توحید باز میگشت و دیگری به نبوت.
مسألهای که به توحید باز میگشت، این بود که: «برهانی برای إثبات اینکه خدا، وجود دارد، وجود ندارد». به ایشان، عرض کردم که شاید منظور شما، این است که: «برهان تجربی، بر این مسأله وجود ندارد». فرمودند: «خیر! هیچ برهانی بر این مسأله، وجود ندارد». خوب! طبیعی است: أول قدری شگفت زده شدم. ولی در نهایت فکر کردم که ممکن است بین ما، اختلافی در تعبیر وجود داشتهباشد. لذا تصمیم گرفتم تا به وجود برهان بر این مسأله إشاره نمایم. شاید اختلافی که در تعبیر بین ما باشد، برطرف گردد.
مسألهای که به نبوت باز میگشت، إشکال بر معجزه بود. شاید منظورشان، این بود که مصداق یا مصادیقی از معجزه که فعلاً و در زمان ما بتوان به آنها إشاره نمود، إرائه نماییم.
دستهای که به فروع، باز میگشتند، دو مطلب بود: یکی اینکه دلیل ما بر ولایت مطلقۀ فقیه چیست؟ و دیگری اینکه منطق بسیار بعید است از اینکه علم باشد و ارزشی داشتهباشد.
این مسائل را تحت عناوین: «برهان بر وجود خدا»، «دو معجزۀ دیگر»، «یک دلیل بر ولایت فقیه» و «سخنی در مورد منطق»، بررسی مینماییم. إن شاء الله تعالی.
و الله هو الموفق و المعین.
عالم
ایران. قم مقدسه. محلۀ زندآباد.